آسیب شناسی اخلاق مطبوعاتی
1. مواضع حضور اخلاق درمطبوعات (1)
با نگاهی گذرا به مطبوعات جمهوری اسلامی ایران و مقایسه آن با مطبوعات دیگر کشورهای جهان، قاطعانه می توان گفت ارزش های اخلاقی جامعه و احترام به فرهنگ دینی در مطبوعات کشورمان بیشتر رعایت می شود. بااین حال، هنوز برای رسیدن به جایگاه حقیقی مطبوعات مطلوب، راهی دراز پیش رو دارد. با توجه به پشتوانه ای که از ارزش های تابناک دینی و اصول ارزشمند انقلاب اسلامی به دست آورده ایم، رعایت بسیای مسائل از رسانه ها انتظار می رود که در حال حاضر بیشتر آنها فراهم نیست.در این میان، باید پرسید چرا با این همه تلاش و تکاپ، هنوز اخلاق و ارزش های انسانی چندان که شایسته است، جایی در مطبوعات ندارند و گاه بدیهی ترین اصول اخلاقی، پای مال مصلحت اندیشی های حرفه ای می گردد؟ چرا پاک ترین گردانندگان مطبوعات نیز در اجرای ضابطه ای اخلاقی با هزاران مشکل درگیر هستند؟
یادآور می شویم که در این گفتار، مابه مطبوعات به عنوان نهادی اجتماعی می نگریم. به عبارت بهتر، اخلاق مطبواتی را نه از جنبه روان شناختی، بلکه از زاویه جامعه شناختی آن بررسی می کنیم. با این ادعا که ارباب قلم و گردانندگان و متولیان فرهنگ کشور، همگی اهل فضیلت و ادبند، چرا در فضایی چنین ارزشمند، ارزش ها بی ارج می مانند و هیچ کس تجاوز به این حق الهی و انسانی را جرم و جنایت نمی شمارد؟ با دقت نظر دراین باره، در می یابیم که شناخت مشکلات و ریشه یابی آنها چندان دشوار نیست. رسانه ها به ویژه مطبوعات ایران، در برخورد باارزش ها، دست کم با چهار مشکل روبه رو هستند که هر یک به نوعی، راه را برای ورود اخلاق به صحنه مطبوعات، تنگ و تاریک می کند.
الف) مشکلات نظری
دنیای پیچیده امروز، به انسان آموخته است که اندیشه ها را باید تا ژرف ترین لایه ها کاوید و در طرح ایدهها، همه زمینه را به دقت و با وسواس در نظر داشت.حقیقت آن است که در سده ای اخیر، شرق به ویژه جهان اسلام، ناخواسته در دام باورهای دنیای جدید افتاد و پیش از آنکه شرایط را به درستی بفهمد، خود را درگیر واقعیت های دنیای تازه دید. تا غرب و مبانی فلسفی و چار چوب های نظری آن را نشناسیم، مباحث ما خام و ناسنجیده خواهند بود؛ زیرا مطبوعات در بطن فرهنگ غربی روییده و رشد کرده اند و نقش و کارکرد آن ها متناسب با همان فضا و فرهنگ تنظیم شده است. حال اگر ما معتقدیم که فرهنگ دینی جامعه ایران باغرب و شرق. تباین بنیادین دارد، ضروری است که از مطبوعات و به طور کلی رسانه ها، تعریفی روشن و سازگار باجامعه دینی ارائه دهیم. اگر مطبوعات ما از مشروطه تاکنون هنوز در جایگاه واقعی خویش استقرار نیافته اند، از حاکمیت همین نگرش فلسفی غربی و ناهمگون باخواسته های یک جامعه دینی است.
به عبارت دیگر، مطبوعات ما هنوز به طور کامل از غرب و ارزش های غربی نبریده انده و به ارزش های دینی و اسلامی نیز گرایش جدی ندارند. به همین دلیل،در نوعی تعلیق فرهنگی به سر می برند؛ حالتی که از آن به « اندیشه آویخته» و « فرهنگ بی شاکله» تعبیر می شود.(2) بدین ترتیب، مشکل اصلی در رسانه ها و مطبوعات امروز ما، نبود ارزش ها نیست. بلکه تضاد ارزش هاست. همین چند گانگی راه را برای ورود سیل آسای معضل های اخلاقی می گشاید و فرصت گزینش درست را از اهل مطبوعات می گیرد.(3)
در این میان، باید دانست اومانیسم، مدرنیسم، لیبرالیسم و سکولاریسم، چهار ستون نظام ارزشی مطبوعات غربی راتشکیل می دهند. بنابراین، مطبوعات ما باید به طور اساسی و به دور از شعار زدگی، این اصول را شناسایی و موضع خویش را در برابر آن به روشنی تبین کنند.
لیبرالیسم، بند تعهد را از پای انسان می گیرد و او را به خویش وا می گذارد. اومانیسم، ارزش های انسان مدارانه و مادی را جای گزین ارزش های الهی می کند. سکولاریسم، نهادهای اجتماعی از جمله مطبوعات را جدا از ارزش های دینی می خواهد و حداکثر یک اخلاق دنیوی را پیشنهاد می کند. مدرنیسم نیز با طرح توسعه و نوسازی اجتماعی، حیات انسان را با ارزش های نظام سرمایه داری پیوند می دهد.(4)
در چنین فضایی، تنها توسعه اقتصادی و اجتماعی، پیشنهاد و عمل می شود و این توسعه، فضای باز فرهنگی را می طلبد؛ فضایی که در آن مصرف گرایی، فزون خواهی و روابط آزاد، تشویق می شوند. اینها که مشخصه های توسعه در جهان امروز به شمار می روند، جامعه را به سوی سهل انگاری و بی توجهی به ارزش ها می کشانند. در نتیجه، توسعه صنعتی و اجتماعی به معنی رایج غربی، جایی برای اخلاق در روابط و زمینه های اجتماع از جمله در مطبوعات باقی نمی گذارد. در این فضا، کسانی ادعای آزادی بیان می کنند که به پیچیده ترین ابزار ارتباطی مسلحند و بر رسانه های جمعی و افکار عمومی جهان، سلطه ای بی رقیب دارند.
وقتی که مطبوعات بدون دقت در اهداف و ارزش های جامعه ای که در آن می زنید، از دیدگاه های فلسفه غربی پیروی کنند، طبیعی است که همان ایده ها و آرمان ها خواه ناخواه بر سیاست های عملی شان سایه می اندازد. اگر امروزه می بینیم که خبرنگاران نیز از هر مسئله کم اهمیتی سوژه می سازند و گاه برای جذب مخاطب و افزایش شمارگان، اخلاق و ارزش های دینی را دانسته یا نادانسته زیر پا می گذارند، در همین نگرش ریشه دارد.(5) اگر به طور ریشه ای به حل این مشکل نپردازیم، با توصیه و بخش نامه یا اعمال دشوارترین ضابطه ها نمی توان از اخلاق را به عرصه مطبوعات کشاند. بنابراین، اگر جامعه ما بخواهد بر اصول و ارزشهای دینی و ملی خود پایدار بماند، باید با کنار گذاردن فرهنگ و عقاید بیگانگان، ادبیات و ساختار تفکر موجود را بی هیچ واهمه ای و با دقتی عمیق بررسی کند و ادبیاتی نو بر بنیان ارزش های اسلامی و انسانی بنا نهد. در واقع، اخلاق هنگامی در مطبوعات ارج و قرب می یابد که بر کار کرد آن در خبر رسانی نظارت شود و این در گرو حل معضل های نظری و تبیین پایه ها و اصول ارتباطی حاکم بر جامعه است.
ب) ابهام در ارزش ها
ارزش های اخلاقی و دینی ما در محدوده اصول و چار چوب های کلی، روشن و قاطعند. با این حال، آنچه در جامعه انسانی رخ می دهد، رفتارهایی واقعی و مصداق هایی عینی برای مفاهیم یاد شده هستند. این گونه است که گاه یک رفتار جزئی، احکام و ارزش های مختلف می یابد و میان ارزش ها، تعارض، چند گانگی یا ابهام روی می دهد. برای مثال، انتشار یک خبر، گروهی را بهره مند می سازد و درمقابل، به دسته ای دیگر زیان می رساند. درمثالی دیگر، ممکن است نشر یک خبر، آبروی عده ای را بریزد، ولی جامعه را هشیار سازد و آثار مثبتی را در زمینه اجتماعی یا اقتصادی بر جای گذارد، نظیر پخش خبر رسوایی مالی یک مقام ارشد دولتی. در چنین شرایطی است که آن اصول روشن و قاطع، هنگام رویا رویی با واقعیت ها و مصداق های بیرونی، به ابهام و تاریکی می گرایند.در اینجا این پرسش مطرح می شود که کار برد این ارزش ها از جمله اخلاق در عرصه عمل باید چگونه باشد؟ این ابهام آن گاه بیشتر می شود که پای مصالح سیاسی، منافع شخصی و گروهی و ضرورت های اقتصادی و حرفه ای به متن کار خبرنگاری و خبر نویسی باز شود. دراین موقعیت ها، اگر مرزهای کاملاً آشکار و نفوذ ناپذیری از ارزش ها و معیارهای اخلاقی درمیان نباشد، هر کس خود را مجاز می بیند با کمترین بهانه ای به حریم ها نزدیک شود و محدوده ها را زیر پا بگذارد. برخوردهای دوگانه و آمیخته به نفاق که متأسفانه در بخشی از مطبوعات ما نهادینه شده، بیشتر از همین ابهام های ارزشی بر می خیزد.
هرگز نمی توان ابهام ها را از میان برد، ولی برای روشن و شفاف سازی حدود و مرزهای ارزش ها باید تاحد ممکن کوشید؛ زیرا اگر این تیرگی و تاریکی بر فضای اخلاق سایه افکند، « اخلاق» در ذات و مفهوم خویش، مقدس و محترم می ماند و هیچ گاه به متن زندگی مردم و از جمله مطبوعات راه نخواهد یافت. ازاین رو، تبیین و تدوین اخلاق حرفه ای، ضرورتی انکار ناپذیر در جامعه ماست. این کار در محدوده اخلاق مطبوعاتی، تا حدی به فقه و اخلاق و تا اندازه ای به فلسفه اخلاق باز می گردد و چه نیکوست که جمهوری اسلامی ایران در این زمینه نیز پیش گام و سرمشق باشد. برای رسیدن به این هدف لازم است بابی در فقه، با عنوان « فقه ارتباطات» گشوده شود و در بخش اخلاق، به مسائل مربوط به رسانه ها و اخلاق رسانه ای به طور جدی توجه شود. بر این اساس، تدوین اخلاق و احکام خبرنگاری، منش و شیوه جامعه مطبوعات و به ویژه خبرنگاران جوان و متعهد را در حرفه خویش بیش ازگذشته روشن خواهد کرد.
گفتنی است این برنامه اخلاقی باید تا حد امکان، مصداقی، جزئی و سازگار با شرایط عینی باشد و از نگاه سطحی و بر شمردن مسائل کلی فراتر رود و به مرحله ای اجرایی تر و عمیق تر برسد. دراین زمینه، حتی با ایجاد دفتری در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با همین نام و هدف و بهره گیری از دانشوران حوزه و دانشگاه می توان راه رسیدن به هدف را که همانا جامعه اخلاقی مطبوعاتی است، هموارتر ساخت.
ج) ضرورت های حرفه ای
مسلّم است حتی با وجود شفاف و روشن بودن مبانی نظری و هنجارها و معیارهای اخلاقی درمطبوعات، باز هم مطبوعات در اجرای ضوابط چندان آزاد و بی دغدغه نیستند. سازمانی که از نشریه اش استقبال خوبی نشود و نسخه های آن در گیشه بماند، در هدف اصلی خود؛ یعنی ارتباط با مردم، ناکام مانده است. این در حالی است که در باور جامعه مطبوعاتی، شمارگان و شهرت حرفه ای یک نشریه، رمز و راز موفقیت آن است و نو گرایی، منفی نگری و جنجال آفرینی، از ارزش های خبر به شمار می آیند.مطبوعات، نهادی است اجتماعی با فعالیتی جمعی و هر نشریه حاصل سلسله برنامه ریزی ها و سرمایه گذاری هایی است تا سازمان مسئول از نظر اقتصادی و اجتماعی، پایدار و پویا باقی بماند. این پایایی و پویایی از یک سو، به خواننده و از سویی دیگر، به وضعیت اقتصادی و جهت گیری سیاسی نشریه بازمی گردد. بنابراین، باید به مخاطب را جذب و او را خرسند کرد. توجه به همین نکته است که مطبوعات را به سوژه سازی، حادثه پروری و عوام گرایی می کشاند. گاهی یک تیتر یا یک مقاله، مصاحبه و عکس، شمارگان را تا دو برابر افزایش می دهد و حتی جریده ورشکسته ای را به اوج می رساند و در این موقع، کمتر کسی حاضر است وجدان اخلاقی را به داوری فرا خواند و قضاوتی عاقلانه و بر مبنای شرع انجام دهد.
در جامعه ما هنوز رسانه ها ماهیت اقتصادی چندانی ندارند. با این حال، می توانند برای صاحبانشان سودمند و درآمد زا باشند. اگر بنا شود تنها بخشی از هزینه های جاری سازمان، از طریق ارتباط با قطب های اقتصادی و سیاسی تأمین شود، همین مسئله موضع گیری نشریه را تحت تأثیر قرار می دهد. سرمایه داران کلان به ویژه در بخش خصوصی، تنگناها و محدودیت های اخلاقی و دینی را بر نمی تابند. یک نشریه آگاه نیز می کوشد در خدمت سازمانهای اقتصادی در آید تا سیاست ها، الگوها و ارزش های خود را با شرایط اقتصادی جامعه هماهنگ سازد.
همچنین به سبب نبودن امنیت شغلی، ارباب قلم و خبر در بحران های اقتصادی باخطر روبه رو می شوند. در کشورهایی که همواره مطبوعات آنها با سیاست آمیخته است و باتحول در سیاست، موقعیت متفاوتی می یابد، بیشتر مشکلات مطبوعات از همین ناحیه پدید می آید. اصولاً مطبوعات یا خود، ساخته یک جریان سیاسی اند یا در سایه حاکمیتی سیاسی حق حیات می گیرند. بدیهی است که شرایط پر تب و تاب سیاسی و مصلحت های جناحی، در چنین وضعیتی، گردانندگان را به عدول از اصول و ارزش ها وا می دارد و اجرای ضوابط را در عمل به فراموشی و انزوا می کشاند. این مسئله زمانی حساسیت می یابد که یک جریان سیاسی بخواهد اخلاق و هنجارها را به گونه ای تفسیر کند که بااهداف و عملکرد او سازگار افتد. به هر حال، اگر ثبات ارزش ها را باور داریم و خواهان حضور برجسته اخلاق در عرصه مطبوعات هستیم، باید تا حد ممکن این قید و بندها را از وجود مطبوعات کشور بگشاییم. البته چنان که پیش از این گفتیم، بیشتر این موانع در تصور نادرست از مطبوعات و ابهام در شناخت جایگاه واقعی آن ریشه دارد. بدین سبب، باید تعریفی از مطبوعات ارائه داد که با بافت فرهنگی و اجتماعی ما در تضاد نباشد.
د) مشکلات اجرایی
اصولاً دشواری های فراروی رواج و گسترش ارزش های اخلاقی در جامعه، یکی از مهم ترین نگرانی های انسان در طول تاریخ بوده است. مقررات و احکام حقوقی را با سازوکار اداری می توان به اجرا گذاشت، ولی تحقق هنجارهای اخلاقی، از این راه ها امکان پذیر نیست.نکته مهم دیگر این است که هنجارها بر اساس شرایط اقتصادی و اجتماعی تعیین می شوند یا تا حد بسیار زیادی از آنها تأثیر می پذیرند. این مسئله که چگونه می توان از رشد مفاسد جلوگیری کرد و فضایل اخلاقی را گسترش داد، هرگز امر بدیهی یا ساده ای نیست. بااین حال، متولیان فرهنگ جامعه تاکنون با معضل های فرهنگی، برخوردی موسمی و سطحی داشته اند و مسائل را کمتر با دیدی وسیع و در گستره زمانی طولانی نگریسته اند. به طور خلاصه، فرهنگ ما، چه در بخش عموم و چه در بخش خواص، به پژوهش ها و پی گیری های اجرایی جدی نیاز دارد که تحقق این مهم نیز جز با همت مجموعه ای دل سوز و آینده نگر ممکن نیست.
نکته دیگر در این زمینه، هماهنگ نبودن دستگاه های مختلف اجرایی در کشور است، به گونه ای که این دستگاه ها هنوز ساختار واحد اجرایی ندارند. پراکندگی درنظام اجرایی، به تناقض در سیاست ها و تصمیم گیری ها می انجامد و برنامه ها را دچار اختلاف می کند. ایجاد مرکز عالی و توان مند در این زمینه، راه حل مناسبی برای این معضل است تا سیاست ها و راهبردهای اجرایی خود را به همه بخش ها دیکته کند و بر کار آنها نظارت داشته باشد.
در نهایت باید گفت مطبوعات به نظام اجرایی کنترل کننده نیاز دارند، ولی سیاست های حفاظتی و قانون گرا گاه چنان ناشیانه عمل می کنند که بهترین بهانه را به دست مخالفان و دشمنان می دهند و حتی دوستان را نیز رنجیده خاطر و نا امید می کنند. بنابراین، در مدیریت فرهنگی باید عناصر و ابزار فرهنگی را به خدمت گرفت. البته درنخستین گام، باید اجتماع را به گونه ای آماده ساخت که خصلت های ناشی از بداندیشی، فرصت و زمینه رشد نیابند یا افراد اجتماع کاملاً با آنها آشنا شوند و از آنها دوری گزینند.
آسیب های همه درگیر در جامعه مطبوعاتی (6)
افزون بر مشکلاتی که با توجه به شرایط خاص و فرهنگ و آداب حاکم بر جامعه، گریبان مطبوعات را می گیرند و آنها را از رعایت معیار های اخلاقی و پای بندی به آن باز می دارند، برخی اشکال ها نیز بدون چنین رمزی، تقریباً در مطبوعات تمام جوامع بشری وجود دارد. آسیب هایی که از آنها به « آسیب های همه گیر» تعبیر می شود، آسیب هایی که صرف نظر از شرایط ویژه فرهنگی هر جامعه، متوجه مطبوعات می شود و به جامعه ای خاص، محدود نیست.یکی از این آسیب ها، سانسور و مانع تراشی بیهوده بر سر راه نشر آزادانه حقایق و اخبار، به عنوان یک ارزش مطبوعاتی است. از آنجا که پدیده دیگری نیز به نام نظارت، در فضای مطبوعاتی وجود دارد و بر خلاف سانسور می تواند مفید و موثر واقع شود؛ ابتدا به پدیده سانسور و نشانه های تایید ( نظارت) آن از سوی شرع مقدس اسلام را بررسی خواهیم کرد.
الف) سانسور منفی و مرزهای آن با نظارت مثبت
هر انسانی مایل است با آزادی کامل، سخن و نوشته خود را عرضه دارد و از این راه، افزون بر تکامل شخصیت خود، به فرهنگ مخاطبان نیز کمک و خدمتی کند. گاهی این خواسته را « حق آزادی» گفته اند. با این حال، برخی موانع بر سر راه ارائه این افکار و یافته های درونی انسان وجود دارد که سانسور، یکی از آنهاست.یک - سانسور
« سانسور»(7)، واژه ای فرانسوی است به معنی ممیزی و تفتیش مطبوعات و نمایش ها.(8) همچنین به انتقاد، عیب جویی، خرده گیری، تفتیش و مراقبت دولت در فیلم ها، نمایش نامه ها و مطالب روزنامه ها و دیگر مطبوعات، پیش از انتشار آنها معنی شده است.(9) در سانسور باید به چند نکته توجه کرد:1. از آنجا که سانسور، معمولاً به وسیله افراد سودجو و در موارد منفی صورت می گیرد، حالت ترسناک و تنفر آمیزی یافته است، به گونه ای که مجموعه ای از زورگویی ها، حق کشی ها، سرکوب آزادی و پای مال کردن حقوق انسان ها را در ذهن آدمی تداعی می کند.
2. در سانسور همواره دخالت یک قدرت سلطه گر و برتر ( اعم از قدرت سیاسی، اقتصادی یا نظامی) دیده می شود، هر چند این قدرت برتر، مشروعیت خود را از یک دیدگاه فکری گرفته باشد. در زمان سانسور، معمولاً به منظور ادامه و حفظ زندگی حرفه ای و تداوم اهداف و آرمان ها، مشکل دیگری سر راه مطبوعات خود نمایی می کند که صاحبان مطبوعات باید از گرفتار شدن به آن برحذر باشند و آن، « خود سانسوری» است. این واژه که معادل انگلیسی آن ( Self-Censorships) است، مثل سانسور، بار منفی دارد و جامعه مطبوعات این بیماری حرفه ای را همواره نکوهیده است.
3. جلوگیری از انتشار نوشتار و گفتار به دو علت است که یکی جنبه مثبت دارد و آن را « نظارت» می نامیم و دیگری جنبه منفی که همان سانسور است. دربخش خودسازی نیز از جنبه مثبت آن به تقوا و عدالت تعبیر می کنیم و از جنبه منفی آن، مفهوم محافظه کاری، خجالت و سازش به ذهن می رسد. به جز کسانی که به آزادی مطلق انسان بدون هیچ قید و بند قائل هستند، کمتر کسی با مسئله نظارت مخالفت میکند. بر این اساس، بیشتر مباحث و اختلاف ها هنگام مخلوط شدن مرزهای نظارت مثبت و سانسور منفی و بسته به چگونگی و شرایط اجرای آن پیش می آید.
بیشتر بحث کنندگان در پی این بوده اند که برای اجرای صحیح و دقیق نظارت و جلوگیری از سقوط در گرداب سانسورهای سلیقه ای و منفی، اهرم ها و روش های مناسب را بیابند.
4. در ورای سانسور، مفهوم قدرت نهفته است. هر چند عوامل سانسور را مختلف شمرده و در این زمینه از ایدئولوژی، قدرت و نهادهای عُرفی نام برده اند، این قدرتها هستند که در نهایت موفق به اعمال سانسور می شوند. بدیهی است هر قدرتی معمولاً به پشتوانه یک ایدئولوژی خاص به سانسور دست می زند، ولی ایدئولوژی به طور مستقل از قانون، قدرت اجرایی و عملی شدن ندارد. البته قدرت همیشه در متن دولت ها تجلی نمی یابد، بلکه قدرت های اقتصادی و فرهنگیِ پشت پرده نیز برای حفظ منفعت های خود، دست به سانسور می زنند.
دو - نظارت
کنترل مثبت را « نظارت» نام نهاده ایم که در حیطه مطبوعات به « ممیزی» معروف است. این بحث، موافقان و مخالفانی دارد که مادلایل موافقان را با عنوان « ادله مشروعیت نظارت» مطرح می کنیم. گفتنی است تمامی مخالفان، با همه این ادله مخالف نیستند، بلکه درکیفیت اجرا و شیوه عمل بحث دارند.ادله مشروعیت نظارت
اول - جلوگیری از هرج و مرج
انسان ها با هر نظر و سلیقه ای، نظم را می پسندند. حتی هرج و مرج طلبان نیز اگر اهداف شان دستخوش دگرگونی و بی نظمی شود، دیگر خواهان آن نیستند. بر این اساس، در اسلام، در صورت نبودن حاکم عادل، تن دادن به حاکم جور تجویز شده است تا از هرج و مرج جلوگیری شود. امام علی (علیه السلام)در نهج البلاغه می فرماید:مردم به زمام دار نیازمندند، خواه نیکوکار باشد، خواه بدکار تا مؤمنان در سایه حکومتش به کار خویش سرگرم و کافران هم بهره مند شوند و مردم در دوران حکومت او زندگی کنند.(10)
علما نیز در تعطیلی برخی احکام، از اصل عقلایی « جلوگیری از اختلال نظام» کمک می گیرند. از این رو، اگر بنا باشد هر شخص و گروهی، هر سخنی را با هر پی آمدی تنها با عنوان آزادی مطرح سازد و به افکار و احساسات و آبروی دیگران بی احترامی کند، هرج و مرج فکری و روانی پدید خواهد آمد و نظم و آرامش عملی اجتماع نیز بر اثر اختلال افکار، مختل خواهد شد. به همین دلیل، جوامع، چار چوب استانداردی را در این زمینه پایه ریزی کرده اند تا معیار مطلوب رعایت شود.
دوم - امر به معروف و نهی از منکر
در جامعه اسلامی، همه افراد نسبت به یکدیگر مسئولند؛ زیرا پاک سازی جامعه از مفاسد و موانع گسترش دین و دین داری، همیاری تمام افراد جامعه را می طلبد. در روایت ها آمده است: « هر کس امر به معروف و نهی از منکر کند، جانشین خداوند و جانشین رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و جانشین کتاب خداست.»(11)اگر این وظیفه، صحیح انجام شود، جامعه از سقوط به پرتگاه نیستی نجات می یابد و به سوی اوج تکامل انسانی پر خواهد گشود. درباره ضرورت و اهمیت این دو فریضه که از فروع دین هستند، آیات و روایت و بحث های فقهی فراوانی داریم که بیان تمام آنها دراین فرصت ممکن نیست. در روایتی، پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله) فرموده است: « کُلُکُم زاعٍ وَ کُلُکُم مَسئُولُ عَن رَعِیَّتِهِ.»(12) بنابراین روایت، هر مسلمانی موظف است تا در برابر منکر ایستادگی کند و برای جلوگیری از رواج آن بکوشد.
با نگاهی به فهرست منکرات از دیدگاه قرآن در می یابیم که نظرهای ضددین، نظیر کفر، مخالفت با راهنمایان دینی، عقیده سپری شدن زمان دین، توجه به تبلیغات باطل و تأثیر پذیری از آن با راههایی مانند گوش فرا دادن به رادیو های بیگانه، انکار وجود روح و آخرت، تقویت باطل و پشت کردن به دین و کارهای فساد انگیز مانند تبه کاری، قتل، دزدی، شایعه پراکنی، نفاق، دورویی، عصیان، ستم کاری و ... همگی جزو منکرات هستند و به عفت و سلامت اخلاقی جامعه آسیب می زنند.(13)
برخی افراد، در بحث راه حل های رفع سانسور، این کار را بر عهده نهادهای عُرفی گذارده اند تا نظارتِ مشروع باشد، نه سانسور نامشروع. در هر حال اگر بپذیریم که مطبوعات و به طور کل، جامعه باید به امر به معروف و نهی از منکر به عنوان یک ارزش اخلاقی توجه کنند، نظارت نهادهای قانونی و مشروع بر فعالیت و عملکرد مطبوعات و جلوگیری از نشر مطالب مخالف با ارزش های جامعه در آنها با تشویق مطبوعات به تبلیغ و گسترش ارزش ها، راهکارهای مناسب جهت رواج عملی فریضه امر به معروف و نهی از منکر در جامعه خواهد بود.
سوم- تعارض حقوق
مخالفان امر نظارت، به این علت سانسور را زشت می پندارند که آن را مخالف و معارض با آزادی های انسانی می دانند. در میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی آمده است:همه حق آزادی بیان دارند. این حق شامل آزادی تفحص، تحصیل، اشاعه اطلاعات و افکار هر قبیل بدون به سر حدات است، خواه شفاهی، خواه به شکل نوشته و چاپی یا به صورت هنر یا هر وسیله دیگری است.(14)
با وجود این، روشن است که حقوق فردی هر شخص در بسیاری موارد با حقوق فردی دیگران در تعارض است و این اشکال در باره حقوق عامه نیز صحت می یابد. از این رو، صرِفِ آزادی در بیان عقاید، نمی تواند دلیل و میزانی برای سلب نظارت باشد.
سه - خود سانسوری
معمولاً درنظامهایی که سانسور منفی و مخرب وجود دارد، افراد و سازمان ها برای اینکه از تعرض در امان بمانند، به خود سانسوری پناه می برند. این شیوه بیشتر در مطبوعات رخ می دهد؛ زیرا در نشر کتاب ها معمولاً سانسور پیش از چاپ انجام می شود، ولی درمطبوعات، مدیر مسئول و افراد زیر دست او، در برابر مطالب درج شده در جراید خود مسئولند. بنابراین، می کوشند خود را با معیارهای تعیین شده سانسور کنندگان هماهنگ سازند، هر چند در این کار مشکلات روحی و روانی و حقوقی زیادی رخ می نماید.نظارت، مبنایی مشروع و موجه دارد، ولی درمقام اجرا، به دلیل مشخص نبودن مرزها و درنتیجه، رفتارهای سلیقه ای، خبرنگاران و نویسندگان دچار سردرگمی می شوند. پس برای فرار از مشکلات بعدی به ورطه احتیاط بیش از حد و خود سانسوری شدید می افتند. در این حالت، به دلیل وجود موانع بسیار برای نشر مطالب، به خود طبیعی از انتشار برخی مطالب توهین آمیز و تحریک کننده و غیر اخلاقی جلوگیری می شود، ولی این بار از ناحیه دیگری برای مطبوعات و رسانه ها، مشکل اخلاقی پدیده می آید. می دانیم که مطبوعات در انجام وظایف حرفه ای خود در برابر مخاطبان، تعهد اخلاقی دارند. حال اگر مطبوعات به این تعهد اخلاقی عمل نکنند، دیگر چگونه می توان کار آنان را از اخلاقی دانست.
در پایان، باید دانست لازمه خود سانسوری همیشه سلطه قدرت نیست، بلکه در اسلام، انسان ها موظفند اعمال خود را کنترل کنند که ما آن را اینجا عدالت، تقوا و مفاهیم مشابه می دانیم.
ب) امپریالیسم خبری و مطبوعات(15)
یکی دیگر از آسیب هایی که به طور برنامه ریزی شده و هدایت یافته، تمام رسانه ها و به ویژه مطبوعات را در بیشتر جوامع تهدید می کند، سیطره نامحسوس، ولی تأثیر گذار امپریالیسم خبری است.اطلاع رسانی و وسایل ارتباط جمعی از جمله مطبوعات، نقش مهمی در حیات نظام سرمایه داری غرب، ایفا می کنند، به گونه ای که می توان گفت به مانند شریان خون در بدن انسان هستند. از این رو، نظام سرمایه داری همواره می کوشد تا در سایه سلطه بر ابزار اطلاع رسانی، قدرت سیاسی و اقتصادی امپریالیسم را حفظ کند. بدین منظور، با حاکمیت بر بنگاه های خبری جهان در صدد است افکار عمومی جهانی را در جهت اهداف خود هدایت کند. در طول تاریخ نیز رهبران و حاکمان سلطه جو در پی تغذیه فرهنگی و فکری مردم خود بوده و کوشیده اند جریان خبر رسانی را در انحصار خود قرار دهند و دیگران را که در صدد آگاه کردن مردم بر می آیند، منزوی کنند.
قرآن کریم از زبان فرعون بیان می کند که او تلاش می کرد ملت خود را در ناتوانی نگه دارد. یکی از ابعاد این استضعاف، ضعف فکری بود. آنگاه که حضرت موسی کوشید قوم بنی اسرائیل را از سلطه فرعون نجات دهد؛ فرعون هم بر آن شد تا با دادن اطلاعات غلط به قوم خود، مردم را از گرایش به موسی باز دارد: « همانا فرعون در زمین تکبر و گردن کشی کرد و میان اهل آن سرزمین تفرقه و اختلاف افکند و ضعیف کرد بنی اسرائیل را. » به این ترتیب، باید دانست که باطل همواره تداوم حیاتش را در پنهان سازی خود در پوشش حق یافته است.
یک - ماهیت امپریالیسم خبری
در جهان امروز، چهار خبر گزاری بزرگ جهانی با ایجاد انحصار خبری، در تلاشند تا مردم جهان را تحت تأثیر خود قرار دهند. این خبر گذاری ها که به سه کشور امریکا، انگلیس و روسیه وابسته هستند، روزانه بیش از چهل میلیون کلمه خبر در سطح جهان پخش می کنند. چهار پنجم خبرهای بین المللی مطبوعات کشورهای جهان سوم از طریق همین خبرگزاری های بزرگ تأمین می شود.از این رو، به ظاهر در سطح جهان، منابع خبری گسترده و متفاوتی وجود دارد، ولی درحقیقت، نوعی وحدت بر آنها حکم فرماست و از منشأ واحدی تغذیه می شوند. به عبارت دیگر، مخاطبان، اطلاعات خود را از طریق این چهار خبرگزاری که در قالب رسانه ها و مطبوعات گوناگون دراختیار مردم جهان قرار می گیرند، دریافت می کنند.(16)
غرب برای ایجاد سلطه انحصاری خبری و گسترش امپریالیسم خبری، دکترین « جریان آزاد اطلاعات» را در دهه های پس ازجنگ جهانی دوم، مطرح کرد. هدف امریکا از طرح این مسئله، اثبات برتری مؤسسه های مطبوعاتی و خبرگزاری های امریکایی در برابر سه دولت بزرگ اروپایی بود. ازاین رو، « کنفرانس بین المللی آزادی اطلاعات»، در اوایل سال 1948 با حمایت امریکا تشکیل شد. پس از چندی، کشورهای غیرمتعدد در قالب « سازمان یونسکو» در برابر این مسئله ایستادند و غرب رابه ایجاد سلطه انحصاری و صدور فرهنگ خود به کشورهای جهان سوم متهم ساختند.(17)
امپریالیسم خبری بر پایه اصولی از جمله اصالت انسان استوار شده است که بر اساس آن، انسان، معیار تشخیص حق و باطل است و به هر آنچه مستند به خداوند و امور ماورای طبیعی است، شک می کند. افزون بر این، بنیاد امپریالیسم خبری، در قلمرو اخلاق مطبوعاتی بر نسبیت اخلاق استوار است. هیچ ارزش اخلاقی دراین ساختار فکری یافت نمی شود و مفاهیم اخلاقی و ارزشی پیرو قدرت و منافع اشخاص هستند.(18) خواست و هدف شکل گیری امپریالیسم خبری، استثمار جهان سوم و پیش فرض غربی ها در این رابطه، سلطه جویی در جهان است.
دو- اهداف امپریالیسم خبری
امپریالیسم خبری با ایجاد انحصار خبر رسانی در سطح جهان که امروزه یکی از پایه های قدرت غرب به شمار می رود، اهدافی را دنبال می کند. مهم ترین این اهداف که در عمل، به اخلاق مطبوعاتی آسیب می زند، عبارتند از:اول - تحمیل و تحکیم و حاکمیت ارزش های غربی
فرهنگ سازی یکی از کارکردهای مؤثر و ماندگار وسایل ارتباط جمعی از جمله مطبوعات است. امپریالیسم خبری، این نقش را با ابزار تبلیغ و القای ارزشهای غربی و در نتیجه، وابستگی فرهنگی جوامع، در اختیار خود می گیرد. یکی از این اهداف، اثبات برتری تفکر غربی و تلاش برای القای آن در ذهن جهانیان است، به گونه ای که درنهایت، شیوه های زندگی غربی و نوع جهان بینی غربی در جهان حاکم شود و از این طریق، اصحاب قدرت بتوانند به منافع نامشروع خود دست یابند.(19)آیزنهاور، رئیس جمهور پیشین امریکا، پس از جنگ جهانی دوم، به صراحت اعلام کرد که بزرگ ترین جنگی که پیش رو داریم، جنگی است برای تسخیر اذهان انسان ها. به همین علت، آنها با تلاش به سوی این هدف در حرکتند که در عقاید و افکار جهان نفوذ کنند و آن را به تسلط خود در آورند. بر این اساس، امپریالیسم خبری می کوشد با سیطره بر مطبوعات جهان، فرهنگ و سنن خود را دراین کشورها رواج دهد و از شگردهای مختلفی برای ایجاد شبهه در عقاید و حقایق بهره می برد و هدف های خود را در پوششی از حقیقت، اجرا می کند.
دوم- مخدوش ساختن بهره فرهنگی ملل محروم و جهان سوم
این امر برخاسته از جوهره و روح استکباری است که همواره خود را برتر از دیگران می بیند و در پی از بین بردن و ضعیف کردن تمام پدیده هایی است که در رویا رویی با او قرار دارند، از جمله فرهنگ ملل آزاده جهان. امروزه بسیاری از کالاهای فرهنگی غرب، باهدف بی اساس جلوه دادن فرهنگ جوامع دیگر تولید می شود. برای نمونه، محافل غربی در سال های جنگ تحمیلی عراق بر ضد ایران، فیلم ها و نوشته های گوناگونی راتولید کردند. از آن جمله، فیلم « بدون دخترم هرگز» را می توان نام برد که درصدد تحقیر ارزش های اخلاقی و فرهنگی ایران بود.در طول تاریخ نیز هر گاه مستکبران درصدد، جهت ضعیف ساختن نیروهای حق طلب بر می آمدند و توان درگیری و مبارزه مستقیم با آنان را نداشتند، اهداف و آرمان های آنها را تغییر می دادند. برای نمونه، با تبلیغات مسموم، اذهان مردم را نسبت به پیام الهی پیامبران مخدوش می ساختند.
سوم - مشروعیت بخشی به ساختار سیاسی و فرهنگی حاکم بر غرب
یکی دیگر از هدف های امپریالیسم خبری، حق جلوه دادن ساختار سیاسی - فرهنگی غربی است. یکی از اندیشمندان غربی درکتابش می نویسد:مهم ترین هدف شیوه ها و ابزارهای خبر رسانی و مطبوعاتی غرب، حرکت در جهت تثبیت منافع حاکم بر غرب است. وسایل ارتباط جمعی و مطبوعات، در حقیقت، بازوی فرهنگی نظام سرمایه داری غرب است. به همین دلیل، اخباری که امپریالیسم خبری در قالب رسانه ها و مطبوعات ارائه می دهند، ناظر بر منافع کارفرمایان و سرمایه داران غربی و سرشار از جانب داری و به دور از بی طرفی است.(20)
سه - شیوه های امپریالیسم خبری در شکل دهی به مطبوعات و افکار عمومی
امپریالیسم خبری مدعی آزادی مطبوعات و بی طرفی آنها در این باره است، ولی نگاهی به عملکرد و شیوه های اطلاع رسانی آن نشان می دهد که آزادی مطبوعات، شعاری بیش نیست. این شبکه گسترده خبری برای هدایت و سامان دهی افکارعمومی در جهت خواسته های نامشروع خود، ازتهیه خبر تا انتشار آن، کنترل ها و گزینش های بسیاری را اعمال می کند. برخی شیوه های امپریالیسم خبری عبارتند از:اول- گزنیش اطلاعات
گزینش اخبار و اطلاعات، یکی از شیوه های رایج رسانه های خبری و مطبوعات در شکلدهی به افکار عمومی است. باچنین راهکارهای ، بسیاری از حقایق و اخبار و اطلاعات مورد نیاز مخاطبان، به آنها نمی رسد و آنها از دانستن بخش هایی از حقیقت محروم می شوند؛ آنها هم به انتخاب و هدایت کسانی که با هدف حمایت ازمنافع سرمایه داری، چنین روندی را دنبال می کنند. بی گمان، این روند بااخلاق مطبوعاتی سازگاری ندارد و آسیب جدی به آن واردمی کند.برای مثال، اخباری که در طول سال های 1978 و 1979 میلادی، هم زمان با سقوط شاه و پیروزی انقلاب اسلامی تهیه شده، بیان کننده نقش مبانی نظری دخالت امپریالیسم خبری در شکل دهی به مطبوعات غربی است. این خبرنگاران و خبرگزاری ها و مطبوعات، ازمبارزان مسلمان که برای آزادی تلاش می کردند، باعنوان مُتعصبین مذهبی یاد کردند. روزنامه لوس آنجلس تایمز در این زمینه نوشت:
شاه در جهت غربی کردن کشور نفت خیز و ضد کمونیست ایران و کاستن از نفوذ سنتی روحانیان می کوشد و افراطیون مذهبی به خاطر مخالفت با این سیاست ها، بیشتر تظاهرات را سامان دهی می کنند.(21)
افزون بر این، تا مدتها پس از سقوط شاه، گزارشی درباره پایگاه مردمی رهبر انقلاب، در مطبوعات انگلیس چاپ نشد و آنها رخدادهای ایران را تنها از زوایه بی کار شدن کارگران انگلیسی و متضرر شدن شرکت هایی که با ایران قرار داد بسته بودند، بررسی می کردند و مصایب ملت ایران را نادیده می گرفتند.
مطبوعات امریکایی نیز بی طرفی را رعایت نمی کردند و در حالی که افراد زیادی در جریان تظاهرات به شهادت می رسیدند. مطبوعات این کشور از پایگاه وسیع مردمی رژیم خبر می دادند.(22)
در این میان، از نقش دولتها در ایجاد این آسیب اخلاقی درمطبوعات و رسانه ها به سادگی نباید گذشت. این کار آنها با هدف مشروعیت بخشی به وضعیت موجود و حفظ قدرت صورت می گیرد، اگر چه در پوشش حفظ منافع ملی مطرح می شود. برای مثال، درجامعه امریکا، بیشتر مطبوعات و وسایل ارتباط جمعی به طور مستقیم یاغیر مستقیم زیر نفوذ صهیونیست های یهودی است. البته نقش سازمان سیا (CLA) را نباید از یاد برد؛ زیرا بیش از یک سوم بودجه این سازمان جهت تبلیغات و تأثیر گذاری و هدایت مطبوعات و رسانه های در خارج از کشور هزینه می شود.(23) ازعملکردهای سیاسی این سازمان، انتخاب روزنامه نگاران از کشورهای آفریقایی و آسیایی و تربیت آنها در دانشگاه های امریکاست. بدیهی است این افراد درکشورهای خود قادرند به طور مستقیم، به دست عناصر خود به انتشار نشریه بپردازند یا به شکل غیر مستقیم و از طریق نفوذ در هیئت های نویسندگی و کادر خبری نشریه ها حضور فعالی داشته باشند. بر اساس افشاگری مجلی سنای امریکا، سازمان سیا در دهه 1970 بیش از 240 نمایندگی و ایستگاه رادیویی یا روزنامه، مجله و مؤسسه انتشاراتی در سراسر جهان بر پا کرده بود. (24)
دوم - شایعه پراکنی
امپریالیسم خبری، همیشه در تبلیغات خود، وجود یک دشمن خیالی را قطعی جلوه می دهد و از طریق شایعه پراکنی، تلاش در مخدوش جلوه دادن چهره او دارد. در این حالت، آنچه اصلاً وجود خارجی ندارد، به عنوان واقعیت نمود می یابد. به این ترتیب، با توجه به ضعف عملکرد رسانه ها در جهان سوم، امپریالیسم خبری فرصت می یابد تا باجعل و تحریف، رخدادها و حقایق را وارونه جلوه دهد. البته یکی از شگردهای آنان، این است که از دروغ های آشکار کمتر بهره می برند. با وجود این ، اخبار را چنان ماهرانه تحریف می کنند که دریافت کنندگان خبر، همان نتایج مورد نظر سیاست مداران و صاحبان زر و زور را دریافت و اجرا می کنند.سوم - کاربرد شیوه های القایی
در تبلیغات القایی، همیشه یک بخش محرمانه وجود دارد که هدف تبلیغات القایی است و مخاطب مطبوعات بی آنکه متوجه شود. از فهمیدن و دانستن بخشی از حقیقت محروم می شود. بخش های دیگر آن را نیز آن گونه که مورد نظر امپریالیسم خبری است، فهم و درک می کند. در این راهبرد، نهایت بهره وری از عامل تزویر انجام می گیرد. بدین منظور، از آخرین یافته های دانش روان شناسی و دیگر علوم انسانی، جهت دست یابی به این اهداف بهره می برند.امپریالیسم خبری می کوشد تا با مطالعه در باره ترکیب سنی افراد جوامع، پراکندگی قوم ها، نوع مذهب، تنوع لهجه و گویش و فرهنگ و سنت ها، شرایط حاکم بر جامعه را ارزیابی کند و بر اساس آن، شیوه های مزوّرانه خود را به کار بندد. همچنین با برجسته سازی بیش از حد اطلاعات و اخبار هیجان انگیز و غرض آمیز تلاش می کند افکار جوامع را از حقایق و رخدادهای دیگر دور سازد. امپریالیسم خبری با این راهبر، موفقیت های اقتصادی و اجتماعی را بیان نمی کند و بر عکس ، به دشواری های رشد اقتصادی در کشورهای در حال توسعه اشاره می کند و به بررسی جزئیات آن می پردازد.
چهار - روش های مبارزه با امپریالیسم خبری و حفظ ارزش ها و اخلاق مطبوعاتی
اول- بیان حقایق و واقعیت هایکی از شیوه های امپریالیسم خبری، جعل و تحریف واقعیت های اجتماعی است. رسانه ها و مطبوعات کشورهای جهان سوم برای مقابله با این شیوه باید بکوشند حقایق را به طور کامل و دقیق در اختیار مخاطبان خویش قرار دهند، با این امتیاز که یک گام جلوتر از آن خواهند بود که مطبوعات و رسانه های غرب فرصت وارونه کردن حقایق و عرضه آنها به جامعه را بیابند. در جوامع اسلامی، توجه به محتوای برنامه ها و بیان منسجم ایدئولوژی اسلامی از سوی رسانه ها که امروزه به طور پراکنده شکل می گیرد. یکی از راه های رویا رویی با این شیوه به شمار می آید. البته جهان اسلام در این زمینه، الگوی موفق جهانی ندارد و تبلیغات در جوامع اسلامی تحت تأثیر فرهنگ غرب است؛ زیرا از ابتدا، الگوی کامل و موفقی در این زمینه وجود نداشته است.
دوم - تعمیق بینش سیاسی و افزایش قدرت تعقل در مخاطبان
برای ایستادگی در برابر امواج پر آسیب امپریالیسم خبری که متوجه مردم جوامع جهان سوم است، باید قدرت تعقل و اندیشه و بینش سیاسی مردم را به حدی بالا برد که کمتر تحت تأثیر آنها قرار گیرند. داشتن شمّ سیاسی، توانایی تحلیل اخبار، تشخیص خبر صحیح از ناصحیح و برخورد علمی و حساب شده با اخبار مطبوعات، می توانند مانع تأثیر گذاری شیوه های تبلیغی امپریالیسم شوند.در بسیاری از منابع اسلامی، به تفکر، تدبر و تعقل در خبر تأکید زیادی شده است، چنان که امام علی (علیه السلام) در برخورد با اخبار، بر تعقل تأکید فرموده است و همگان را از نقل خبر بدون تعقل منع می کند.(25) این امر یاد آور چند نکته است، از جمله همگان را به اندیشیدن در اخبار، عمیق شدن در آن و دوری گزیدن از ظواهر لفظی اخبار فرا می خواند. امپریالیسم خبری با تحریف و وارونه جلوه دادن اخبار و نیز بیان آنها در قالب پر زرق و برق، در صدد باز داشتن مخاطبان خود از اندیشیدن عمیق در محتوای اخبار است. با این حال، با استفاده از روش های مناسب رویا رویی می توان از این آسیب های اخلاقی در مطبوعات تا حد چشم گیری جلوه گیری کرد.
سوم- همکاری های کشورهای مورد هجوم با یکدیگر
یکی از راه های مقابله با انحصار خبری غرب و ارسال خبر به شکل عمودی از شمال به جنوب ؛ ( یعنی از سوی کشورهای توسعه یافته به کشورهای جهان سوم)، آن است که کشورهای در حال توسعه، کشورهای اسلامی و کشورهای جهان سوم، با شناخت و درک این معضل، همکاری خبری مطبوعات تا آنجا که ممکن است، شکسته شود.فقر و بی سوادی، از عوامل مهم توسعه نیافتن ارتباطات و مطبوعات در اینگونه کشور ها به شمار می آیند. از سوی دیگر، نابرابری و ناکافی بودن ارتباطات، ناشی از ناهم گونی جهان موردهجوم امپریالیسم خبری است که باید برای رفع آن کوشید و باتشکیل خبرگزاری های قدرتمند اسلامی یا وابسته به کشورهای در حال توسعه، منابع قابل اعتماد و مقتدری برای مطبوعات این کشورها ایجاد کرد.
ج) ژورنالیسم منفی و نظریه اقتصاد آزاد
تأسیس، مدیریت و ساماندهی یک نشریه، مانند هر فعالیت اجتماعی دیگر، نیازمند بودجه و سرمایه ای است که در کنار نرم افزار موجود، لوازم سخت افزاری مورد نیاز را فراهم آورد. به این ترتیب، فعالیت مطبوعاتی و انتشار روزنامه و مجله به سبب ضرورت وجود دستگاه های پر هزینه چاپ، هزینه پخش، هزینه تهیه مطالب، هزینه محل استقرار کارکنان و هزینه تهیه کاغذ، از جمله فعالیت های پر هزینه اقتصادی به شمار می رود که صاحبان و اداره کنندگان آن باید برای تأمین این نیازهای مالی، شیوه و سیاست مناسبی پیدا کنند. به طور عمده، با فروش نشریه ها یا انتشار آگهی های بازرگانی و غیر بازرگانی، منابع مالی مطبوعات فراهم می آید. با این حال، اقتصاد آزاد که در بسیاری از بخش های جوامع امروز، با هدف به حداکثر رساندن سود در فعالیت های اقتصادی آن هم در هر شرایطی حاکم شده است، سبب می شود صاحبان مطبوعات به دلیل انگیزه های مادی از مسیر شایسته و اخلاقی، منحرف شوند و بخواهند به بهای فدا کردن ارزشهای اخلاقی حرفه ای، به سودهای کلان دست یابند. این مسئله بارها در طول تاریخ مطبوعات، رخ داده است. انتشار برخی اخبار و گزارش های غیر اخلاقی یا حتی منافی عفت عمومی، می تواند درکوتاه مدت، شمارگان نشریه ها را به صورت چشم گیری افزایش دهد، ولی ره سپردن در این جاده، پی آمدی جز سقوط در سراشیب ابتذال و گمراهی ندارد.کمک های غرض آلود صاحبان قدرت به برخی مطبوعات نیز آسیب دیگری است که با توجه به هدف مطبوعات؛ یعنی کسب در آمد بیشتر، به کمک کنندگان این امکان را می دهد تا مطبوعات را به مسیر دلخواه بکشانند. نمونه آشکار آن در رقابت های انتخاباتی کشورهای غربی دیده می شود. در این حالت، مطبوعات با گرفتن مبالغی از برخی احزاب یا نامزدهای انتخابات، مطالب نادرست و دور از واقعیت راکه خواسته گروه سیاسی مورد نظرشان است، منتشر می کنند که این وضعیت، بهبود وضعیت مالی نشریه و گمراهی مردم را در پی دارد.(26)
این نوع روزنامه نگاری که از آن به « ژورنالیسم منفی» تعبیر می شود، به تدریج تمام معیارهای اخلاقی را به کناری می نهد و برای دست یابی به شمارگان بالاتر و سود بیشتر، حاضر می شود هر گونه مطلب خلاف واقع یا مخالف پسند عرف را انعکاس دهد. با وجود این، اگر در جامعه ای، مادیات و رسیدن به سود بیشتر، ارزش برتر نباشد، می توان امیداور بود مطبوعات به چنین آسیبی دچار نشوند. در آموزه های اسلام، به دلیل مسئول دانستن نویسنده در برابر پی آمدهای اجتماعی آثارش، کسی اجازه انتشار هر مطلبی را با هر هدفی، در جامعه نخواهد داشت. به این ترتیب، اسلام به شیوه غیر مستقیم ( در صورت اجرایی شدن و حاکمیت بر جامعه) از گسترش پدیده ژورنالیسم منفی جلوگیری می کند.
پی نوشت ها :
1- این قسمت خلاصه ای از مقاله زیر است:
محمد تقی سبحانی، موانع حضور اخلاق در صحنه مطبوعات، رویکرد اخلاقی در رسانه ها، ج1، صص 9- 12.
2- محمد درودگر، فرهنگ مطبوعات و مطبوعات فرهنگی، تهران، سالنما، 1376، ص 59.
3- محمد صادق رهبر، مقاله « تضاد ارزش ها در مطبوعات، روزنامه سلام، سال دوم، 25/ 2/ 1375، ص 7.
4- اسماعیل ذوالفنون، چکیده فلسفه غرب، تهران، کانون اندیشه، 1377 ، ج1، صص100 و 120.
5- شاهد این مدعا، حجم فراوانی از انعکاس خبرهای جذب دختران فراری به باندهای فساد و تشریح آن حتی با ذکر جزئیات، در برخی مطبوعات است!
6- این قسمت خلاصه ای از مقاله زیر است.
محمد تقدیری، اسیب شناسی ارتباطات، « سانسور» و « خود سانسوری»، رویکرد اخلاقی در رسانه ها، ج 1، صص 239- 257.
7- Censure.
8- لغت نامه دهخدا.
9- فرهنگ معین.
10- نهج البلاغه ، خطبه 6.
11- مجمع البیان، ج 2، ص 359.
12- محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 75، ص 38.
13- فهرست معروف و منکر با استفاده از سوره مبارکه آل عمران، آیه های 110 - 200.
14- اسماعیل مدنی، مبانی شناخت، تهران، گویش، 1381، ج 1، ص 15.
15- این قسمت خلاصه ای از مقاله زیر است
محمد جواد نوروزی، نقش امپریالیسم خبری در شکل دهی به افکار عمومی، رویکرد اخلاقی در رسانه ها، ج1، صص 165- 203.
16- محمد حسین ذورق، آیین برنامه سازی، تهران، سروش، ج 1، ص 48.
17- روزنامه اطلاعات- 7/ 10/ 1365 ( قابل دست یابی از طریق لوح فشرده حاوی مطالب روزنامه که مجهز به جست و جوست).
18- سید جعفر طباطبایی یزدی، زمانه امپریالیسم در روزگار خبر، تهران، آیین نو، چ1، صص 101 و 142.
19- سید محمد دادگران، مبانی ارتباطات، تهران، قلم نو، ص 57.
20- یونس شکر خواه، مقاله « عوامل مؤثر برگزینش اخبار مطبوعاتی »، نشریه رسانه، سال دوم، ش1، ص 39.
21- عباس زرشناس، نقش مطبوعات در تحولات سیاسی، تهران، پارسی، چ1، ص 19.
22- همان.
23- مجله پیام انقلاب، 24/ 4/ 1360، ص 10.
24- روزنامه کیهان ، ش 12957 ، 19/ 11/ 1365، ص 8.
25- نهج البلاغه ، فیض الاسلام، ترجمه: سیدجعفر شهیدی، حکمت 94.
26- محمد حق پرست، اقتصاد خبر، تهران، نگاه روز، 1378، ج 1، ص 29.
شصت فولادی، کیان، (1385)، اخلاق مطبوعات، قم: مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما، چاپ اول
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}